حیرانی

قصه‌ی آذر به سر رسید. پرونده‌اش را با یک گپ مختصر و نگاه‌های مضطرب و مضطر خودم و چشم‌هایی که به احترامِ من نگاهی نکردند، در خیابان صادقی، بستم. پرونده‌اش را با پیاده‌روی کنار خیابان آزادی (خیابان؟ اتوبان؟ چرا این شهر را نمی‌شناسم هیچ وقت؟) با نفس‌های عمیق و فحش‌های رکیک و آه‌های جانگذار، بستم. پرونده‌اش را با دیدن خودم در آینه، با موهایی که حالا کم‌کم بلند می‌شوند و با هر سانتی که بلندتر می‌شوند شباهت بیشتری پیدا می‌کنند با فنر، با دیدن انگشتانم به وقتِ نلرزیدن، با شنیدنِ حرف‌های بی ربط، بستم. آذر درست روی نیمکت‌های بتنیِ کنارِ خیابانِ ولیعصر تمام شد، در بارش مکرر باران، درست زمانی که به نرگس گفتم "درد داره نخواستنش."

و تو پیشتر تبدیل به همان خاطره‌ای شدی که در کافه رومنس تعریف کرده بودم برایت. «گاهی باید سر انداخت پایین و لبخند زد و رفت آن دورها.» همین‌ها بود که گفتم؟ همیشه، همیشه نمی‌ماند و این عبارت اگرچه دردناک، اما به غایت امیدوارکننده است. زندگی به نوبه‌ی خودش در جریان است و من هیچ وقت قدر امروز به دست‌هایم اطمینان نداشتم. آذر تمام شد، درست همان وقت که دیگر هیچ حرفی نزدم. و "بهترین آدم‌ها کسانی هستند که سکوت می‌کنند." و تو این را می‌دانستی. آذر تمام شد و زمین؛ همچنان گرد است.

 

پ.ن:

1. به خانوم "الف" گفتم: "می‌دونی؛ اوهوم، تقصیر من بود. آخه من خیلی حشری‌ام." و چقدر در دلم می‌دانستم کسشر می‌گویم. و چقدر در دلم می‌دانستم داستان جورِ دیگری‌ست. اما حالا فرقی نمی‌کند. آذر تمام شد. 

2. پارسال درست همین موقع، یعنی شبِ یلدا، خانوم "میم" از حالم پرسید و من برای او گفتم در فراقِ یار، می‌گذرد. و او گفته بود "لب" بگیرم. و ارجاعم داده بود به بوسه‌های دیوانه‌وار جین فوندا در فیلم "پابرهنه در پارک" ... می‌دانی؛ گاهی فکر می‌کنم بعد از "میم" من هم تمام شدم. انگار مرا هم قاب گرفته باشند، یا خاک کرده باشند. نمی‌دانم. بهتر. هر چه باشد؛ ناراضی نیستم. من خاطراتی داشتم که به جرئت هیچ‌کس نداشته است و زندگی همین لحظه‌های کوچک است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی